به وب سایت منتظران یوسف زهرا (عج) خوش آمدید

این وبلاگ سعی بر این دارد که علائم و شرائط و اوضاع آخرالزمان را بررسی نماید

به وب سایت منتظران یوسف زهرا (عج) خوش آمدید

این وبلاگ سعی بر این دارد که علائم و شرائط و اوضاع آخرالزمان را بررسی نماید

بصیرت


پیامبر عظیم الشان اسلام (ص)میفرماید : بدبخت کسی است که به خاطر دنیا , آخرتش را بفروشد و بدبخت تر از او کسی است که به خاطر دنیای دیگران ؛ آخرتش را بفروشد . 
امروزه چه کسی میتواند به قسم حضرت عباس بگوید که در جریان فتنه , حق با میرحسین موسوی و کروبی بود ؟ چه کسی میتواند با همین قسم حق را به گروه برنده در انتخابات بدهد ؟  واقعا حق با چه کسی بود ؟ یادمان نرود که قرار نیست به خاطر دنیای دیگران , آخرتمان را بفروشیم . قسم حضرت عباس ؟!  انشاالله یادمان نرود . خوب حق بصورت کامل با چه کسی بود ؟ اصلا واژه فتنه یعنی چه ؟ فتنه یعنی دروغی که آمیخته به یکسری واقعیتها بوده و افراد با هوچی گری و شانتاژ از این واقعیتها در جهت دروغهای خودشان بهره میجویند . پس این امکان برای هر دو طرف وجود دارد که جزئی از عوامل فتنه باشند ؛ هرچند که خودشان از این امر غافل بوده و به آن دامن زنند . به هر حال چند مطلب حائز تذکر میباشد : 1- برای شناخت فتنه ابتدا باید عوامل و عناصر و اجزائ آن شناخته شوند و سپس نتیجه گیری شود البته با اسناد و مدارک مورد وثوق. افرادیکه به هر شکل توسط دشمنان مورد تایید قرار میگیرند ؛ اولین عنصر را با خود یدک میکشند ؛ حال آنکه این افراد چنانچه حاضر نشوند تا تعریف دشمنان از آنها را زیر سوال برده و در رد دشمنان سخن بگویند ؛ عاملی است در تایید این ابهام . همچنین استفاده از عناصر مشکوکی که مورد وثوق نمیباشند ؛ با هر دلیل و توجیهی قابل قبول نبوده و باید ایشان کنار گذاشته شوند . حال نگاه کنیم که دو طرف تا چه اندازه به این موارد نزدیک هستند . حمایت احزاب شناخته شده ای همچون نهضت آزادی و مجاهدین انقلاب اسلامی که وابستگی آنها اثبات شده میباشد از یک کاندیدا و همچنین حمایت غرب از او  و عدم موضعگیری ایشان علیه این دشمنان شناخته شده از یکطرف که خیلی خیلی وزنه را سنگین مینماید و از طرف دیگر بکارگیری عناصری همچون رحیم مشایی که افکارش مورد تردید بوده و مواضعی همچون گروه مقابل دارد ؛ این فرضیه را تقویت مینماید که در اردوگاه دشمن ؛ برنامه ریزی دقیق برای هر دو طرف انجام پذیرفته و با نفوذ عناصر خود در هر گروهی که توانایی به دست گرفتن قدرت را داشته باشد ؛ درصدد ضربه زدن به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را دارند . حال آقای احمدی نژاد که شخصا  فردی سالم است ؛ لیکن بدلیل بکارگیری این افراد زیر سوال میرود ولی آقای میر حسین متاسفانه خودش زیر سوال بوده و از این جهت خطرناکتر مینماید .2- علیرغم مطالب فوق ؛ ما موظیم حرمت افراد را نگاه داریم مگر ولایت امر در رد ایشان سخنی بر زبان آورد ؛ البته حفظ حرمت به معنای عدم نقد ایشان نبوده و صرفا به معنای توهین و تجاوز به حریم شخصی ایشان است. مثلا در جریان سخنرانی مراسم حضرت امام در 14 خرداد ؛ افرادیکه مانع صحبتهای سید حسن خمینی شده و بعد هم شاهد در آغوش گرفتن ایشان از طرف مقام معظم رهبری بودند و خجالت هم نکشیدند ؟ و یا کسانیکه کروبی را کتک زدند !!! بنده در همین رابطه دو مثال از صدر اسلام و شرایط فعلی جهان میزنم که بهتر متوجه اعمالمان باشیم .الف - در صدر اسلام و زمانی که امیرالمومنین با  خلیفه ثانی در حال مجادله بر سر حق حکومت بودند ؛ دو نفر دیگر نیز در محفل حضور داشتند , مقداد و زبیر . به  فرق این دو نفر باهم  توجه نمائیم :در زمانی که بحث داغ داغ بود ,  مقداد دست بر غلاف شمشیر نهاده و فقط دهان مبارک امیرالمومنین(ع) را مشاهده مینمودند ولی زبیر خشمناک شده و شمشیر کشیده تا عمر را از بین ببرد و به سمت او حمله کرده  که امیرالمومنین دستهای او را گرفته و میفرماید : چکار میکنی ؟ مگر نمیبینی که در حال بحث هستیم ؟!. حال زبیر به کجا رسید و مقداد به کجا ؟ آیا صحیح است در حالیکه هیچ فرمایشی از طرف مقام معظم رهبری به ما نرسیده و حتی نظرات ایشان حاکی از جلوگیری از اینگونه اعمال بوده و دائم سفارش به وحدت مینمایند و حمله به کوی دانشگاه را تقبیح نموده و با این عبارت از آن یاد میکنند که این افراد قلب من را به درد آوردند چرا  که  به اسم من دست به این عمل زدند ! و یا با به آغوش کشیدن سید حسن در مراسم سالگرد حضرت امام از ایشان به خاطر حرکت عده ای نادان دلجویی مینمایند آنهم در انظار عمومی ؛حال این افراد که دم از ولایت نیز میزنند ؛چگونه خودشان و این سخنان و حرکات مقام معظم رهبری را توجیه مینمایند  ؛ الله اعلم . ولایتمداری که به ادعا نیست ؛ باید در عمل پا جای پای ایشان بگذاریم ب- در جریان آتش زدن قرآن کریم  که مورد لعن و نفرین تمامی علما خصوصا مقام معظم رهبری بود ؛ و فتوا به مهدور الدم بودن عوامل این جنایت دادند ؛ لیکن در انتهای فتوا عنوان شد که البته با اجازه حاکم شرع  میتوان این فتوا را به اجرا درآورد ؛ عزیران ؛در مورد فتوا با این صراحت ؛ اجازه حاکم شرع لازم میباشد ؛ چگونه است که برای حمله به خانه فردی که نه تنها برایش فتوا صادر نشده ؛ بلکه اجازه ای هم از حاکم شرع نداریم ؛ به خود اجازه میدهیم که دست به چنین اعمالی بزنیم ؟! مگر نه اینکه پیامبر (ص) با علم لدنی خود میدانستند که جریان ثقیفه شکل خواهد گرفت و با قدرتی که داشتند میتوانستند آن افراد را از صحنه سیاسی حذف نمایند ولی چرا اینکار را نکردند ؟ آیا پیامبر نمیدانستند که آن افراد جریان دین را عوض مینمایند ؟ به هر حال و به هر دلیلی که نبی مکرم اسلام اینکار را ننمودند ؛ باید اینرا بفهمیم که صلاح مردم را ولی فقیه تشخیص داده و تا ایشان امری بر خلاف کسی صادر نفرموده اند نباید کاسه داغتر از آش شده و عامل دست عده ای که معلوم نیست با چه هدفی ( نادانی خود یا عامل استکبار بودن)  به دنبال تشنج در جامعه هستند ؛ باشیم . شما آقای ولایتمدار  آیا تا بحال فکر کرده ای که با کشته و یا زخمی شدن امثال کروبی ها چه کسانی خوشحال و چه کسانی ناراحت میشوند ؟ آیا فکر کرده اید که مقام معظم رهبری جزئ کدامیک از این افراد میباشد . چه کسی نهایت بهره را از این مسائل میبرد ؟ آیا اسلام دین خشونت است که اینگونه با مخالفینمان برخورد نموده و زبان منطق را به کنار گذاشته ایم ؟ آیا با این کار ؛ مخالفین ولایت بزرگتر میشوند یا محدودتر ؟   و آیا ..... ؟ من نمیگویم که حق با افرادی همچون کروبی میباشد ولی به این نکته اشاره دارم که تا فرمایشی از طرف مقام معظم رهبری در مورد فردی صادر نگردیده ؛ حق نداریم او را به مسلخ برده و تفسیر به رای نماییم و خودسرانه عمل کنیم شاید بعدها ثابت شود که حق با شما بوده ولی یقینا کار امروزتان ولایتی و مورد رضای خداوند نمیباشد و ثوابی در آن نیست . چون بر اساس دستور ولایت نبوده و ما به دهان مبارک ولایتمان نگاه نکرده ایم بلکه شمشیر کشیده و خودسرانه به طرف مقابل یورش برده ایم . 
مطلب 3- بصیرتی را که مقام معظم رهبری به آن اشاره فرموده اند را مورد توجه قرار داده و با مطالعه متون صدر اسلام و فتنه های تاریخ بر آگاهی های خودمان نسبت به عملکرد دشمنان و برخورد ائمه و سفارشهای انجام پذیرفته توسط بزرگان ؛ بیافزائیم . امروزه اگر بخواهیم بدون هیچ بصیرتی و فقط به اسم تعصب ؛ کاری را انجام دهیم ؛ و ندانیم که چه میخواهیم و برای که سنگ به سینه میزنیم و بازیچه چه کسانی هستیم ؛ حکایت آندسته از افرادی میشویم که در موقع صلح امام حسن ؛ به ایشان ایراد گرفتند . به راستی اگر امروز مقام معظم رهبری بر فرض محال فرمان دهند تا با اسرائیل کنار بیائیم ؛ ما چکار خواهیم کرد ؟ آیا با همین افراطی گری و بر اساس شانتاژ عده ای صحنه گردان ؛ حکم به ارتداد آقا نمیدهیم ؟ همانگونه که عده ای در هنگام خطبه نماز جمعه به آقا ایراد گرفتند که : ایشان نباید اعلام مینمود که نظرات آقای احمدی نژاد به بنده نزدیکتر است . و این به آن معنا میباشد که این افراد اصلا معنای ولایت را نفهمیده اند و ولایت را تا جایی قبول دارند که مطابق نظرات ایشان نظر دهد . آنها برای ولایت تعیین تکلیف میکنند و نه ولایت بر آنها و همین افراد اگر در دوران امامان معصوم قرار داشتند نیز همینگونه رفتار مینمودند . اصلا خداوند متعال این آزمایش را برای ما قرار داد تا میزان ولایت پذیری خودمان را بسنجیم . به خود میگویم : ای حقیری که عمری را در مجالس امام حسین سینه چاک زدی که ای امام حسین ؛ اگر من در روز عاشورا بودم ؛ حتما از پا به رکابهای شما میگردیدم ؛ امروز نسبت به حسین زمان خود و ولایتی که این همه مورد تاکید حضرت امام بود ؛ چگونه رفتار نمودی و مطیع محض فرمایشات ایشان بودی ؟ چگونه از این امتحان الهی بیرون آمدی ؟ آیا جزئ آندسته افرادی بودی که قلب نازنین ایشان را به درد آورد و با اعمال افراطی و به اسم ایشان حرکاتی نمود که نه تنها مورد تائید ایشان نبود بلکه آنرا به شدت مورد انتقاد قرار دادند ؟ یا جزئ آماده به گوشانی بودی که هر گاه احساس خطر شد در صحنه حاضر شدی تا دشمن حساب کار خودش را بکند ؟ در انتها تاکید بر این کلام نور چشممان رهبر فرزانه انقلاب لازم است که : بصیرت , بصیرت , بصیرت .بصیرت به معنای واقعی آن و از کلام اهل فن و روایات و احادیث و سخنان بزرگان و نه از زبان سودجویان و گروههای سیاسی . که هر چه میکشیم از این جناح و جناح بازی و بازیهای سیاسی و فریب مردم توسط این گروهها میباشد . اصلا مگر میشود گروهی بود و منافعی دنیایی نداشت و به خاطر این منافع پا روی حق نگذاشت و با آبروی مخالفین بازی ننمود ؟ یعنی دقیقا همینجا باید حواسمان را جمع کنیم که مصداق این فرمایش نبی مکرم اسلام نگردیم که بدبخت تر کسی است که به خاطر دنیای دیگری ؛ آخرتش را بفروشد .
مطلب 4 - بنده نه تنها از مخالفین آقای احمدی نژاد نیستم بلکه بنا بر نظرات مقام معظم رهبری و تا نظری خلاف نظرات قبلی ارائه ننموده اند ؛ بر خود وظیفه میدانم از ایشان حمایت نمایم ( که ملاک فعلیت افراد است و شاید آقای احمدی نژاد ؛ هر آن تغییر نموده و نظرات ولایت نیز تغییر نماید) لیکن صحبت من اینست که آقای احمدی نژاد  و امثال ایشان ؛ به مصداق لامپی میمانند که هر لحظه امکان دارد بسوزند و از خط خارج گردند . پس نقطه اتکائ من و شما نباید که قرار گیرند . ما باید به دنبال نور مهمتر و دائمی تری باشیم که همچون خورشید میدرخشد و چه کسی بهتر از مقام معظم رهبری پس هر کس مورد تائید ایشان بود ؛مورد تائید ما نیز قرار میگیرد و برعکس . چرا که داناتر ؛ آشناتر به مسائل مملکت و هوشمندتر از رهبرمان کسی وجود ندارد و این مطلب را کسانی همچون سید حسن نصرالله فهمیده اند که از نعمت وجودی ایشان به دور هستند و ما که در کنار این نعمت قرار گرفته ایم ؛غافلیم . والسلام . ما را هم دعا کنید که عاقبت به خیر شویم در این دنیای وانفسایی که حق ؛ ناحق و ناحق ؛ حق جلوه مینماید و شهادت دروغ زیاد میگردد و زمانیکه مردم به آنی دین خود را فروخته و شب را به سر میکنند در حالیکه مسلمانند و صبح کافر میشوند و یا صبح مسلمانند و شب که فرا میرسد ؛ کافرند. زمانیکه فتنه ها بیداد میکند و مردم اسیر گروهها و دستجات میشوند . پناه بر خداوند متعال  
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد